حمید۷۸

من حمید هستم. دانش آموز کلاس ۵ام. به وبلاگم خوش آمدید.قبل خروج نظریادتون نره.متشکرم

حمید۷۸

من حمید هستم. دانش آموز کلاس ۵ام. به وبلاگم خوش آمدید.قبل خروج نظریادتون نره.متشکرم

جک های باحال

1دو نفر در طول مهمانی کنار هم نشسته بودند و یک کلمه هم با هم حرف نزدند. پس از دو ساعت یکی از آنها به دیگری گفت: پیشنهاد می‏کنم حالا در مورد موضوع دیگری سکوت کنیم!


-2 به غضنفر گفتند: ۱۷ شهریور چه روزیه؟ کمی فکر کرد و گفت: فکر می کنم ۱۵ خرداد باشه!


-3 غضنفر دو تا بلوک سیمانی رو گذاشته بوده رو دوشش،‌ داشته می‌برده بالای ساختمون. صاحب‌کارش بهش میگه: تو که فرقون داری،‌ چرا اینا رو میگذاری رو کولت؟! غضنفر میگه: ‌اون دفعه با فرقون بردم، اون چرخش پشتم رو اذیت می‌کرد!


-4 اصفهانیه موز می‌خوره معده‌اش تعجب می کنه !


-5 بهمن و علی(اصفهانی) سرباز بودن. بهمن میمیره، علی میره برای خانواده بهمن تلگراف بزنه که بهمن مرده. مسئول تلگراف‌خونه می‌گه: هر کلمه هزار تومان، برای تاریخ و امضا هم پول نمی‌گیریم. علی می‌گه بنویس: بهمن تیر خرداد مرداد !


-6 غضنفر عقب عقب راه میرفته، ازش میپرسند: چرا اینجوری راه میری؟ میگه:آخه بچه‌ها میگن از پشت شبیه آلن دلونی!


-7 به غضنفر میگن چرا زن نمیگیری؟ میگه: ای بابا، کی میاد زنش رو بده به ما؟!


-8 باباهه (حواسش نبوده که کلاهش سرشه) به بچه‌اش می‌گه برو کلاه منو بیار. بچه می‌گه: بابا کلاهت که رو سرته! باباهه می‌گه: اه...پس...نمی‌خواد بری بیاریش!


-9 آرنولد میره آبادان، همون شب اول آبادانیه تو خیابون بهش گیر میده که: ولک تورو جون بوات.. تو رو جون ننت، فردا ما رو تو خیابون دیدی بهم سلام کن! خلاصه اونقدر التماس میکنه، تا آخر آرنولد قبول میکنه. فرداش آبادانیه داشته با دو سه تا از رفیقاش تو خیابون ‌چرخ میزده، یهو ارنولد میاد میگه: سلام عبود! آبادانیه میگه: اَاه‌ه‌ ... باز این سیریش اومد!


-10 از یه امریکایی و یه آفریقایی و یه ایرانی می پرسن: نظرتون راجع به کوپن گوشت چیه؟آمریکایی می‌گه: کوپن چیه؟ آفریقایی می‌گه: گوشت چیه؟ ایرانیه می‌گه: نظر چیه؟!


-11 غضنفر یه نفر رو تو خیابون دید و پرسید: شما علی پسر ممدآقا پاسبان نیستی که توی ابهر سر کوچه چراغی مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟ غضنفر گفت: ببخشید! عوضی گرفتم.


-12 مرد: بازهم که پارچه خریدی؟ زن: می‏خوام برات دستمال بدوزم. مرد: این که چهار متر پارچه است؟ زن با بقیه‏اش هم برای خودم یه پیرهن می‏دوزم.


-13 جواد عطسه کرد. بهش گفتند: عافیت باشه. گفت: یه بار دیگه زرت و پرت کنی می‏زنم پک و پوز تو خورد می‏کنم.


-14 لره داشته پشت بوم خونش رو آسفالت میکرده،‌ آسفالت زیاد میاره،‌ سرعت گیر میذاره!


-15 معلم: الفبای فارسی رو بگو ببینم. شاگرد: الف � ب � پ � ت � ث � چهار � پنج � شش � هفت... معلم: الفبای انگلیسی رو بگو ببینم. شاگرد: ا � بی � سی � چهل � پنجاه � شصت � هفتاد... معلم: الفبای یونانی رو بگو ببینم. شاگرد: آلفا � بتا � ستا � چهارتا � پنج‌تا ... معلم: نخواستم بابا یه شعر بگو. شاگرد: نابرده رنج گنج � پنج � شش � هفت...


-16 ترکه می‌رسه، می‌خورنش.


-17 دوتا پسر حوصله‌شان سر رفته بود. یکی از آنها گفت: بیا شیر یا خط بیندازیم. اگر شیر شد میریم دوچرخه سواری، اگر خط شد میریم ماهواره نگاه می‌کنیم و اگر سکه روی لبه‌اش ایستاد میریم درس می‌خونیم!


-18 ترکه خبر داغ می‌شنود، گوشش می‌سوزد!


-19 موشه وارد داروخانه شد و گفت: آقا مرگ من دارید؟


-20 ترکه چهار تا قالب صابون می‌خوره تا به مرز خودکفایی برسه!


-21 ترکه نبض بیمار را گرفت و گفت: نمی‌دانم مریض مرده یا ساعت من خوابیده!


-22 در نیویورک خانم مستر اسمیت رفت پیش وکیل دادگستری و گفت: من می‌خوام از شوهرم طلاق بگیرم. وکیل گفت: بسیار خوب، مانعی ندارد... فعلا دوهزار دلار بدهید تا ترتیب کارتان را بدهیم. خانم گفت: زکی! 500 دلار می‌گیرند که او را بکشند، چرا دو هزار دلار بدهم؟


-23 ترکه عینکش را دور دستش چرخاند و بعد به چشمش زد، سرش گیج رفت، نزدیک بود بیفته!


-24 ببینم، داداش شما چیکاره است؟ راننده است، �روی� ماشین بابام کار می‌کنه، داداش شما چطور؟ داداش من مکانیکه، �زیر� ماشین مردم کار می‌کنه!


-25وقتی زنت خونه نیست چه کار می‌کنی؟ استراحت. وقتی هست چی؟ استقامت!


-26ترکه می‌خوره زمین، کمونه می‌کنه بعدش تو کلانتری می‌گه: من رضایت نمی‌دهم!


-27یه ترکه سرشو قیرگونی کرده بود، میگن چرا اینجوری کردی؟ میگه: بینی‌ام چکه می‌کرد!


-28روزی راننده کامیون به یک پیچ رسید، دولا شد آن را برداشت!


-29ترکه می‌ره سیگار فروشی: آقا سیگار برگ دارین؟ خیر. پس یک بسته کوبیده بدین!


-30راستی فهمیدی دیشب خانه ما دزد آمد و الان دزده تو بیمارستانه؟ نه مگه چطور شد؟ هیچی، زنم فکر کرد، که دیر اومدم خونه!


-31سه نفر به جزیره آدم‌خوارها رفتند. آدمخوارها آنها را گرفتند و در دیگ آب جوش انداختند. کمی بعد در اولین دیگ را برداشتند دیدند اولی از ترس مرده. در دیگ دومی را برداشتند دیدند از ترس بیهوش شده. در دیگ سوم را برداشتند، ترکه که توی دیگ بود، در حالی که بدنش را مالش می‌داد گفت: ببخشید روشور دارید؟


-32معتادی که در حال کشیدن سیگار بود، می‌گوید: یه ژمین لرژه هم نمیاد که خاکشتر شیگارم بیفته!


-33 بچه‌ای از پدرس پرسید: فرق تفنگ و مسلسل چیست؟ پدرش جواب داد: پسرم وقتی من و مادرت حرف می‌زنیم بیا گوش کن. آن وقت می‌فهمی فرقش چیه!


-34 مردی در خانه‌ای می‌رود و از پسر صاحبخانه طلب آب می‌کند. پسر کاسه‌ای پر از آب آورده، به دست مرد می‌دهد. ناگهان کاسه از دست مرد می‌افتد و می‌شکند. مرد خجل و شرمنده شروع به عذرخواهی می‌کند. پسرک هم برای اینکه دل او را به دست آورد می‌گوید: عیب نداره، به بابام می‌گم یه کاسه دیگه واسه سگمون بخره!


-35 رئیس: خجالت نمی‌کشی تو اداره داری جدول حل می‌کنی؟ کارمند: چکار کنیم قربان، این سروصدای ماشینها که نمی‌ذاره آدم بخوابه!


-40 مرد خسیسی که سی سال قبل از یک فروشگاه کفشی خریده بود، دوباره وارد همان مغازه شد و گفت: ما باز آمدیم!


-41 دو دیوانه با هم گفتگو می‌کردند. اولی: اگر گفتی فرق کلاغ چیه؟ دومی: خوب معلومه! این بالش از اون بالش مساوی‌تره!


-38 چرا با جوراب خوابیدی؟ آخه اینطوری راحت‌تر می‌خوابم! واسه چی؟ واسه اینکه دیشب با کفش خوابیدم، خوابم نبرد!


-39 اولی به دومی: آن دو نفر را می‌بینی؟ ده سال است که ازدواج کرده‌اند و به قدری یکدیگر را دوست دارند که آدم فکر می‌کند اصلا ازدواجی بین‌شان صورت نگرفته است!


-36 ترکه تی‌شرت تایتانیک می‌پوشه، می‌ره دریا غرق می‌شه!


-37 شنیدم مادرت به رحمت خدا رفته؟ آره! مگه بیماریش چی بود؟ سرماخوردگی. یعنی بر اثر سرماخوردگی فوت کرد؟ آره، آخه وسط خیابون یهو عطسه‌اش میگیره، تا می‌ایسته عطسه کنه یه ماشین بهش می‌زنه!


-42 مشتری: آقا چرا دیگه می‌خواهی توی حلقم را کیسه بکشی؟ دلاک: آخه خودتون گفتین گلوتون چرک کرده!


-43 زن: من بر خلاف تو همیشه موقع شنا سرم از آب بیرونه. شوهر: آخه عزیزم، چیز سبک همیشه روی آب می‌مونه!


-44 احمق کسی است که به همه چیز اطمینان کامل داشته باشد. مطمئنی؟ صددرصد!


-45 پسر کوچولو رو به مادرش کرد و گفت: من نمی‌دانم چرا شب‌ها که دلم نمی‌خواهد بخوابم به زور مرا می‌فرستی بخوابم ولی صبح‌ها که دلم نمی‌خواهد از خواب بیدار شوم به زور مرا بیدار می‌کنی؟


-46 صاحبخانه: هر وقت می‌گویم اجاره را بده، می‌گویی: بگذار حقوق بگیرم، پس کی حقوق می‌گیری؟ مستاجر: هر وقت که استخدام شدم!


-47 ترکه کنار یه چاهی وایساده بوده، هی میگفته:‌ سیزده،..سیزده،..سیزده.. یکی از اونجا رد میشده، می‌پرسه: ببخشید قربان، می‌تونم بپرسم دارید چیکار می‌کنید؟ ترکه یقه یارو رو میگیره، پرتش می‌کنه تو چاه، میگه: چهارده،...چهارده،...چهارده!


-48 دیوانه اولی: ببینم، مگه تو کری که جواب سلام منو نمی‌دی؟! دیوانه دومی: نه اون احمد داداشمه که کره، من لالم!


-49 مرد: قسم می‌خوری که منو به خاطر پولهایم دوست نداری؟ زن: هزارتومن بده تا قسم بخورم!


-50 اردبیل زلزله میاد،‌ ترکه زنگ میزنه مسئولیتش رو بر عهده میگیره!


-51 به ترکه میگن: چند تا حیوون نام ببر که پرواز کنه. میگه:‌ کبوتر، کلاغ، خر! بهش میگن: بابا خر که پرواز نمیکنه! میگه: بابا خره دیگه، یهو دیدی پرواز کرد!


-52 ترکه از یکی میپرسه قبله کدوم طرفه؟! یارو نشونش میده، ترکه میگه:‌ باید خیلی برم؟!


-53 آمریکاییه داشته تو رودخونه غرق میشده،‌ هی داد میزده: help me, hellllp! ترکه از اونجا رد میشده میگه:‌ احمق جون اگه جای کلاس زبان کلاس شنا رفته بودی الان غرق نمیشدی!


-54 تمساحه میره گدایی،‌ میگه:‌به من بدبختِ مارمولک کمک کنید!


-55 ترکه سربازیش تموم میشه، وقتی کارت پایان خدمتشو بهش میدن، نگاه میکنه میگه: ‌ای بابا، من که ازینا چهارتا دارم!


-56 ترکه یه بسته هزار تومنی میشمره، 250 تومن کم میاره!


-57 ترکه میگن خیلی آقایی. میگه: ما بیشتر!


-58 ترکه میره خواستگاری، مادر- پدر دختره بهش جواب رد میدن، میگن دختر ما داره درس میخونه. ترکه میگه: ایشکال نداره، من میرم دو ساعت دیگه برمیگردم


-59 از ترکه می‌پرسن: بلدی پیانو بزنی؟! میگه: نه. ولی یه داداش دارم... اونم نه!


-60 یک بابایی یه ماهی تو پاکت دستش بوده، رفیقش میبیندش، ازش می‌پرسه: جریان ‌این ماهیه چیه؟ میگه: ‌دارم برای شام می‌برمش خونه. ماهیه میگه: مرسی من شام خوردم، منو ببر سینما!


-61 به ترکه میگن چی شد ترک شدی؟! میگه:‌ والله من اولش که ترک نبودم، ‌تو بیمارستان با یه بچه ترک عوض شدم!


-62 ترکه تو اتوبوس یه دختره خوشگل رو میبینه،‌ پیاده که میشه شماره اتوبوس رو بر میداره!


-63 ترکه چراغ جادو پیدا میکنه، دست میکشه روش غولش در میاد میگه: ‌دو تا آرزو بکن. ترکه میگه: یه نوشابه خنک میخوام که هیچ وقت تموم نشه. غوله بهش میده، ترکه یکم میخوره میگه: ‌به به! چقدر خنکه! یکی دیگه هم بده!


-64 ترکه میاد تهران،‌ یه دختر خوشگل میبینه،‌ بهش میگه:‌ خانم این دوست دختر که میگن شمایین؟!


-65 ترکه زنگ میزنه 118، میگه: ببخشید شماره تلفن غضنفر رو دارین؟! یارو میگه: نه. ترکه میگه: پس من میخونم یادداشت کنین!


-66 ترکه مجری مسابقه بیست سوالی میشه، یارو ازش میپرسه، جانداره؟ میگه: نه. میپرسه: تو جیب جا میشه؟ ترکه کلی فکر میکنه، بعد میگه:‌ تو جیب جا میشه اما اگه تو جیبت بریزی، جیبت ماستی میشه!


-67 ترکه میره حرم امام رضا، میگه:‌ امام رضا قربونت برم، تو که ضامن آهو شدی، ضامن من یابو هم بشو!


-68 ترکه پسرش رو میفرسته ژیمناستیک، بعد از یه مدتی میبینه پسرش روز به روز جای اینکه پیشرفت کنه هی داره پسرفت می‌کنه. یک روز میره سر جلسه تمرینشون ببینه چه خبره، میبینه از بچش به عنوان خرک استفاده می‌کنند!


-69 ترکه میخواسته به فلسطینیا کمک کنه، براشون سنگ پست میکنه!


-70 ترکه مرده شور بوده، بعد از یه مدتی میگیرنش دهنش رو سرویس میکنن. رفیقاش میپرسن بابا مگه این بیچاره چی کار کرده بود؟ میگن: این پدرسوخته سوالای شب اول قبر رو تکثیر کرده بود بین مرده‌ها تقسیم می‌کرد!


-71 یه روز به یه اسکلت میگن یه شعر بخون! میگه: تپلویم تپلو! صورتم مثله هلو!


-72 از ترکه میپرسن شما همتون اینقدر ساده این؟ میگه: نه بابا، راه‌راهمون تو آفریقاست!


-73 ترکه سوار اتوبوس میشه، میره یک گوشه وامیسته. راننده بهش میگه: آقا این همه صندلی خالی، چرا نمیشینی؟ ترکه میگه: حالا صبر کن، دو دقیقه دیگه همین یک ذره جا هم پیدا نمیشه!


-74 ترکه میپرسن شما تهرانی هستین؟ میگه: نه چشماتون قشنگ میبینه


-75 ترکه تو مانور شرکت میکنه، اسیر میشه!


-76 ترکه میره مغازه میگه: آقا یه بیسکویت خوب بدین. بقاله میگه: ساقه طلایی خوبه؟ ترکه میگه نه. میگه: ویفر خوبه؟ میگه نه . میگه گرجی خوبه؟ میگه نه. میگه: مادر خوبه؟ ترکه میگه: قربان شما، دست بوسن!


-77 ترکه بچش نمیخوابیده، بهش ژل میزنه!


-78 یه رو ز به یه ترکه میگن با بنزین جمله بساز. میگه: خوش به حاله شما که سواره بنزین!


-79 چندنفر داشتن میرفتن کوه، سرپرستشون (که از قضا لکنت زبون هم داشته) از وسط راه شروع می‌کنه میگه: چ چ چ.... ملت اول یکم نگاش می‌کنن ببینن چی‌میخواد بگه،‌ بعد می‌بینن نمی‌تونه حرفش رو بزنه، بی‌خیال میشن و راه میافتن، این بابا هم همه مسیر همینجور هی ‌میگفته چ..چ..چ.. وقتی میرسن بالا میخواستن چادر بزنن سرپرسته بالاخره میگه: ‌چ..چ..چا..چا..چا..چادر یادم رفت! ملت میگن ای بابا رودتر می‌گفتی، حالا باید برگردیم پایین! تو راه برگشت سر پرسته هی میگفته: ش ش ش.. ولی ملت دیگه شاکی بودن و کسی توجه نمی‌کرده، وقتی می‌رسن پایین یارو بالاخره میگه: ش..ش..ش..شو..شو..شوخی کردم!


-80 یه روز به یه ترکه میگن با ماهیچه جمله بساز میگه: خر در برابره ما هیچه!


81- یه روز یه ترکه میره مشهد میگه: ای امام علی قربون دست بریدت پس کی ظهور می کنی آخه من چه قدر بیام قم؟!


-82به یکی میگن با جام جم جمله بساز میگه :من هر روز صبح که از خواب پا میشم جامو جم میکنم!!


-83به یارو می گن با ابریشم جمله بساز می گه هوا ابریشم خوبه!!


-84به یارو می گن با لوبیا جمله بساز می گه کوچولو بیا!!


-85یه یارو می گن با ماشین جمله بساز می گه خانوم میاین همسایه ما شین!!


-86به  غضنفرمی گن با توکیو جمله بساز میگه من خدیجه رو دوست داریم توکیو!


-87ترکه با چند تا رشتیه نشسته بودن داشتن جوک می گفتن، رشتیا برای ترکا جک میگن، نوبت ترکه که میشه،‌ تا میاد بگه: یه روز رشتیه... همه بهش میگن بشین بابا نمیخواد بگی! دوباره یه دور میزنه میرسه به ترکه، باز تا میاد بگه: یه روز یه رشتیه... میپرن وسط حرفش، نمیذارن بگه. بار بعد که نوبت میرسه به ترکه، میگه: یه روز یه ترکه داشته میرفته با سر میخوره زمین! همه رشتیا میخندن، بعد ترکه میگه: ‌ولی وقتی بلندش میکنن میبینن رشتی بوده!!


-88یه روز یه گاوی میره کلاس زبان وقتی از کلاس بیرون میاد به جای اینکه بگه مو مو میگه we we:


-89حرف از سرعت بود .... بین یه آبادانی و آمریکایی و فرانسوی! فرانسوی میگه ما برج ایفل رو دو هفته ای ساختیم. آمریکایی میگه ما پل سانفرانسیسکو رو یک هفته ای ساختیم .بعد سه تاییشون داشتن تو آبادان رد میشدن میرسن پالایشگاه نفت و آمریکاییه و فرانسوی میگن شما اینجارو چند وقت طول کشید که ساختین ؟ ... آبادانیه میگه : اٍ اٍ اٍ ...... من ۲ روز پیش از اینجا رد شدم این اینجا نبود!


-90یه روز به یه ترکه میگن ناراحت نمی شی این قدر برای شما جک می سازن؟ میگه: اینا برای شما جکه برایه ما خاطرست!


-91ترکه بالای درخت چنار بوده یارو میگه اون بالا چی کار میکنی میگه دارم توت میخورم میگه این که درخت چناره میگه توت تو جیبمه


-92ترک میشینه تو تاکسی، راننده بهش میگه: داداش دستت لای در گیر نکنه. ترکه هم میاد آخر مرام بگذاره، میگه: داداش سرت لای در گیر نکنه


نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد